دو سال از نیمهشب سیزدهم دیماه 98، از آن سحرگاه حیرت و اندوه، از آن غصهی جانکاه، از آن بیتابی همرزمان و از آن بدرقه و یکرنگی باشکوه گذشته است و ما هنوز رفتنت را باور نکردهایم. حقیقت را بگویم، نمیخواهیم رسیدن به آرزوی دیرینهات و وصل به معشوق و یارانت را باور کنیم. پذیرفتن کوچ دلیرمردی که همهی وجودش، خدمت و برآوردن امنیت و آسایش هموطنانش بود کار سادهای نیست، مردمان کدامین سرزمین رفتن فرماندهشان را باور کردهاند. فرماندهای که در میدان نبرد، در برابر گلوله و بمب و خمپاره، در برابر دشمن دژخیم، همچون سربازی شجاع و پاکباز دلباختهی شهادت بود و از دشمن واهمهای نداشت. هنوز هم دشمنان نمیتوانند بیباکی، شجاعت و دلیریات را پنهان کنند. فرماندهای ولایتمدار، که هر جای این سرزمین اسلامی به وجودش نیاز داشت، لباس رزم و خدمت بر تن میکرد و همه او را عاشقانه باور داشتند. سرداری از تبار غیوران و شیردلان دفاع مقدس، شهیدان باکری، خرازی، زینالدین،... و نازنین همرزمش شهید احمد کاظمی، و اینان پیوسته او را فرا میخواندند و منتظرش بودند و او هم منتظر، باید به آنها میپیوست، شهادت اجر مجاهدتهای خالصانهاش بود و ما عند الله باق و لنجزین الذین صبروا اجرهم باحسن ما کانوا یعملون.
سردار عزیز، دو سال است که رفتهای اما هنوز در پیش چشمانمان، در ژرفای وجودمان باشکوهتر از قبل حضور داری و همچنان دلبستهی تو هستیم، دلبستهی راه و مرام تو. مادران این سرزمین کهن که به حق سرزمین پاکان و دلیران است قصههای ایمان، رشادت و فداکاری تو را برای کودکان خود پیوسته زمزمه میکنند و آرزو دارند فرزندی مانند تو داشته باشند. جوانان این دیار در پیش روی خود الگویی بینظیر و استوار همچو تو دارند و امیدوار به آینده، به آیندهای روشن و درخشان، به آیندهی ایرانی همچون همیشه سربلند و سرافراز، و هنوز قصههای نگفته، از سردار شهیدمان حاج قاسم سلیمانی بسیار است........
دیماه 1400
دکتر حجاریان
عضو هیئت علمی و استاد مشاور
دانشجویان شاهد و ایثارگر دانشکده علوم ریاضی